خوب من کلا از اینکه جدول بکشم زیاد خوشم نمیاد! یه جورایی تو جدول احساس خفگی میکنم !
برنامه غذایی:
صبحانه که چه عرض کنم : یک عدد سیب چاق و چله ! یه قاشق نیمرو یه تیکه نون!
یعنی اگه میخواستم بیشتر هم بخورم امکان نداشت ! چون خانواده همچین حمله کرده بودن تا من بیام فس فس کنان لقمه رو پایین بدم, غذا تموم شد!!
ناهار یه پیش دستی برنج با دو تیکه کدو و نصف گوجه فرنگی و یه عالمه ترب
شام : امممممم راستش چون ما صبح خیلی دیر بیدار شده بودیم صبحانه رو به جای ناهار خوردیم و اون ناهاره رو حدودای ساعت 30/6 خوردیم بعدش دیگه خوب شام معنی نداره که!
میان وعده ها: آلو قیسی 7-8 دونه , پاپایا حدود 150 گرم , یه برش گواوا, یه قهوه با شیر, حدود 50 گرم تمبرهندی
آب : راستش امروز جدی جدی تو ترک بودم ! خدا وکیلی اعصاب آدم به هم میریزه , مخصوصا که هر نیم ساعت یه بار گلوم حسابی خشک میشد ولی یه لیوان گذاشته بودم جلوم و هی آ ب رو مزه مزه میکردم ! با این حال فک کنم حدود 4 تا پارچ آب خوردم ! البته پارچم کوچیکه ها 1000 میلی لیتر جا میشه توش! الان یعنی من چند تا لیوان آب خوردم؟
سایر:
ورزش: یه ساعت پیاده روی تند توی سربالای و سرازیری! یعنی این طرفا یه خیابون صاف هم پیدا نمیشه! دو تا آهنگ رقص. نمیدونم این بدو بدو هایی که تو فروشگاه میکردیم هم ورزش حساب میشه یا نه ! (در هرصورت کالری که میسوزونه !!)
ماساژ موضعی : بله
مکمل : بله
برنامه خواب و بیداری: اوی مای گاد!
سر زدن به برو بچ: خدا شاهده من از صب نصف وبلاگا رو سرکشی کردم ! نصفه دیگه هم باشه واسه فردا! باباجان ناسلامتی من قراره درس هم بخونم ! این جمله آخری خطاب به خودمه شما به خودتون نگیریدو
آها رفته بودیم یه فروشگاهی صابون گیاهی بخریم بعد من یه چیزی دیدم مثل کرانچی های خودمون ! برداشتمش ولی جلوی صندوق که رسیدم یه دفه به خودم گفتم نه!!! حالا هی خانواده اصرارررررررر که بردار بابا گرون که نیست! فک کن! چه شخصیتی از خودم نشون دادم هاااااااا!!
سلام
کی میگه من در رفتم
اومدم چای بخورم و خرما و هر چیزی که رژیمیه : دی
از دست تو با این نوشتنت .
دیشب کتلت خوردم یاد تو افتادم , کالریش رو که حساب کردم گفتم بیام دقیق بهت بگم . تقریبا هر دونه اش که حدود 50 گرم بود ، 115 تا کالری داشت.
نازنازی جان خوشحالم که برنامه ات رو نوشتی...خوبه بد نخوردی..در باره آب هم چرا فکر می کنی که باید ترک کنی؟اگر تشنه ات می شه هر چقدر می خوای آب بخور کی گفته نباید بخوری؟
نانازی عزیز ، سوال سختی کردی . بهتره بگم اولش باید مقاوم باشی و در خود ظرفیت و آمادگی مادر شدن رو ببینی و بعد مادرشی . مادر شدن به خودی خود مقاومت به وجود نمیاره اگر هم بیاره مقطعی است و همراه با خستگی و ...چون به نظرم بسیار دشواره . اما اگر این آمادگی رو از لحاظ جسمی و روحی از پیش درخودت ایجاد کنی و عشق اش رو هم داشته باشی بعد از اومدن کودک نازنینت ، مقاومت ات و رشدت بابزرگ شدن او بزرگ تر هم می شه و اون وقت شاید احتمالا همون چیزی می شه که گفتی یعنی مادر شدن مارو مقاوم تر می کنه .
و موافقم با این که اول باید خودمون رو بتونیم مدیریت کنیم و بعد درپی اش این توانایی رو خواهیم داشت که کودکمون رو مدیریت کنیم .
مرسی از حضورت امیدوارم تو هم خوب پیش بری
یعنب نانازی روم به دیوار ، خوندم ها ولی ندیدم !!!!
میگم تو هم کلی جزو افتخارات گروهی !
همه چیز خیلی خوبه ، فقط میشه آخر هرروز بگی چند کالری خوردی ؟ یا نه مثلاً بگی تو محدوده ات خوردی یا نه ؟
مرسی عزیزم
ای وللل به اون نه قرمز
اقا یک امتیاززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز
بوس بوس
ترکوندی با اون نه گفتنت ها بابا ایول هم گروهیه خودم ;)
میگم ها خانمی بیا و شما سرگروه بشو . الهام جان به نت زیاد دسترسی نداره و نمیتونه خیلی سرکشی کنه و براش کمی سخت میشه . اگه میشه شما سرگروه بشی که دینت هم به انارستانی ها اد کنی دیگه این همه آموزش دیدی و خلاصه این حرفها دیگه .
پس منتظریم دیگه . اگر بله رو گفتی بدو که بچه های گروه ات که همون ها که نوشتیم الهام رو بچسبی که الان از گروه ترنم و سوگند داری عقب میمونی ها
سلام نانازی
واقعا تبریک میگم که نخریدیش
آفرین
من تازه به این جمع اضافه شدم
خوشحالم از آشناییت عزیزم