پانزدهم اردیبهشت ماه هشتاد و هشت

برنامه غذایی:

صبحانه : یه لیوان آب داغ (خواستم یه روز هم بدون نسکافه شروع کنم ببینم چی میشه!) یه کم کلم برگ! ده گرم پنیر (یعنی پنیر رو با کلم لقمه گرفتم خوردم )

ناهار: الان هرچی فکر میکنم یادم نمیاد چی خوردم (ری کجایی ببینی آلزایمزم پیشرفته شده)

شام : نودل آب پز و مرغ و سبزیجات شناور!!!

میان وعده: خیار سالادی  , آلو بخارا(گلاب به روتون اینا چرا به من اثر نمیکنه !!) , یه گاز از یه ساندویچ هندی

آب : 10 لیوان

 سایر:

ورزش: یک ساعت پیاده روی ملایم , یک ساعت ایروبیک و وزنه !! ( تا 4-5 ساعت لپام گل گلی بود )

مکمل : بله

برنامه خواب و بیداری: --

سر زدن به برو بچ: بله

نه :

اون ساندویچ هندیه که ریختمش دور تا بقیه اش رو نخورم , شربت مالایایی, بلال, کیک کره ای , شربت پرتقال , بستنی .... (امروز هرچی بلا بود از آسمون به سر من ریخته بود!)

جنبش:

رقص! پیاده روی واسه خرید.

 

راستی چرا من این همه اشتهام کم شده ! یعنی هرچی که میخورم به زور میخورم ! غیر از آب و مایعات! اون غذایی که واسه شام خوردم اصلا از گلوم پایین نمیرفت ! یعنی دونه دونه این نودل ها رو واسه سرگرمی میذاشتم تو دهنم و هوررررت میکشیدم ! البته فکر کنم یه کمی به خاطر گرمی هواست که این چند وقته اینجا واقعا خیلی گرم و شرجی هست و بارون هم به اون صورت نمیاد و دلیل دیگه اش هم گلی خانومه ..... البته الان گلی خانوم تشریف نیاوردن ها! فقط پیغام های صمیمانه اشون رو توسط ای میل به دو گنبدان شمالی (آخ این اصطلاح واسه کی بود!؟!؟) فرستادن !! به طوری که امروز موقع ورزش کردن بنده یه جورایی دست به سیــ.....نه بودم . حالا تا یه هفته که خودشون تشریف بیارن بنده رو با اینگونه مواهب خودشون سرگرم میکنن که یه دفه خدای ناکرده یادم نره زن هستم و یه دفه برم دنبال کارای بی ناموسی و این حرفا!!  من میخوام بدونم اینا که بچه نمیخوان دقیقا انگیزه اشون واسه مهمونی گلی خانوم و اینا چی هست واقعا!؟!؟

این قیافه منم یه جورایی داهاتی هست یعنی از اون قیافه های شیک و باکلاس و اینا نیست! (البته حالا فکر نکنید دارم شکسته نفسی میکنم و اینا ها !! نهههههه خیلی هم با نمک و جذابم!! میگید نه برید از نتیجه ام بپرسید!) بعد به این قیافه دو عدد لپ گلی هم اضافه کنید ! نمیدونم چرا بعد ورزش اینهمه لپ گلی شده بودم ! رفته بودیم بازار اون آقاهه که ساندویچ هندی میفروخت و من رو هم میشناسه یه دفه صدام کرد و گفت امروز چقدر فرق کردی (البته یه چیز دیگه ای گفت که بنده به علت شرم حضور و تواضع نمیتونم بگم ) بعد یعنی خانواده به اون عظمت رو نادیده گرفتن یا کلا احساس پسرخالگیشون گل کرده بود یا نمیدونم چی چیشون شده بود . خانواده هم خیلی خونسرد رفت و ازش یه ساندویچ خرید و اومد . بهش میگم خوب واسه چی اینو خریدی !؟ تو الان باید میزدی فک و دهنش رو میاوردی پایین! میگه نه بابا این بیچاره میخواسته بازار گرمی کنه یه فروشی داشته باشه ! آخه یه چند وقتیه ازش خرید نمیکنیم !! نه خداوکیلی من چی باید بگم!؟ فردا اگه یارو بیاد لپ من رو هم بگیره یا احیانا .....!؟  نه واقعا من امنیت دارم ؟!


پ . ن. یادم اومد ناهار مرغ کبابی خوردم (چند وقت دیگه به جای وبلاگ نویسی به امر شریف قدقد مشغول خواهم شد)

نظرات 6 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.blogoo.ir

با سلام

وبلاگ زیبایی داری

با تبادل لینک موافقی؟

اگه میخوای با ما تبادل لینک کنید.

اول ما را با نام : سایت تفریحی | بلاگوو.آر . لینک کنیید. بعد . . .

توی این صفحه آدرس لینک خودت رو اضاف کن

و میتونی تعداد کلیک های که روی لینکت

می شه ببینی

آدرس لینک : http://www.blogoo.ir/linkop-AddLink.html

منتظرت هستم

متشکرم

صبا پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:24 ق.ظ

salam. man nemitonzanm to web ani begam ke man 3 shanbe va 4 shanbe ro anjam dadam. lotfan behesh bego. dar jadeh abrisham 2. alan nemitonam bekhonam chi nevesthi vali hatman khili khandedareh. to web man ham benevis ta active bashe. be hame lotfan sarkashi konid. man zodi miam. merci merci va doset darammmmmmmmmmmmmmmm

مهسا پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ق.ظ

من تموم شدم دیگه!!!!!!!!! الان فقط دوتا چشم ازم مونده از بس که هیچی نخوردم.
مرسی بابت کربوهیدرات.
دختر جون این چیزی که خوردی رو از خودت در آوردی؟؟ یا واقعا ملت اونجا کلم و پنیر می خورن یا خودت خلاقیت زدی؟؟؟ اونوقت خوشمزه بود آیا؟؟؟

مریم ۲(شکموی پشیمان) پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ب.ظ http://shekamo.blogfa.com

سلام گل گلی جون


به چه چیزایی نه گفتی

ایول

حال کردم از ارادت

این جا شکلک نداره؟

تینا پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:34 ب.ظ

اگه آلو هم اثری نمی کنه باید یه فکر دیگه ای بکنی! روغن ریتونی.. سبزیی... حبوباتی... یه چیزی که معمولا نمی خوری! معلومه روده ها به آلو عادت کردن! بی اشتهاییتم بعید نیست به این موضوع یک ارتباطی داشته باشه!

می گم اون دور و برا چقدر چیزای خوشمزه هست! البته بلال خوبه . یه کوچیکش بدون کره ۷۰-۶۰ کالری بیشتر نداره.

ولی خوشم اومد بقیه ساندویچ رو ریختی دور! باریکلااااااااااااااااااااااااااااااااااا!

آرام پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:42 ب.ظ

نه نانازی جون مسله اسپند نیست... این هفته اصلا هفته خوبی نداشتم... گلو درد و سرماخوردگی بچه ها هم قوز بالا قوز شد و حسابی کلافه ام کرد ... شاید این هفته ۳بار بردمشون دکتر...
امیدورام هفته دیگه با پشتیبانی شما دوستان گلم دوباره بیافتم رو غلطک..
با با تو که خیلی بیشتر از من خود نگه داری من باید بیام ازت یاد بگیرم ... من همیشه به همسرم میگم من گذرم به غذاهای خیلی خوشمزه و تند شرقی نمی افته اگه می افتاد ۱۵۰ رو زده بودم .... والا...
خیلی خوب مقاومت کردی...
هر بار که میام پستت رو می خونم محاله بدون لبخند برگردم... خیلی روان و بی شیله پیله می نویسی نانازی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد